جدول جو
جدول جو

معنی دهان لق - جستجوی لغت در جدول جو

دهان لق
کسی که نتواند اسرار خود و دیگران را حفظ کند و هرچه می شنود به دیگران بگوید
فرهنگ فارسی عمید
دهان لق(دَ لَ)
دهان لغ. (یادداشت مؤلف). رجوع به دهان لغ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ لَ)
دهان لق. مذیاع. آنکه راز نگاه داشتن نتواند. دهن دریده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ هََ لَ)
دهن لغ. (یادداشت مؤلف). رجوع به دهن لغ شود
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ)
لوش. (لغت فرس اسدی). دهن کج. کج دهان
لغت نامه دهخدا
(لُ)
دهی است جزء دهستان فشافویۀ بخش ری شهرستان تهران. واقع در 51 هزارگزی جنوب باختری ری و 8 هزارگزی خاور شوسۀ قم. این دهکده در جلگه قرار دارد وآب و هوایش معتدل میباشد. سکنۀ آنجا 529 تن که مذهب آنها شیعه و زبانشان فارسی است، آب آنجا از قنات ورود کرج و محصول آن غلات و صیفی و باغات و چغندرقند میباشد. شغل اهالی زراعت است و آثار قلعه خرابه ای نیز در آنجا است. راه مالرو ولی از طریق حسن آباد کلین میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دَ هََ لَ)
یا دهن لق. ذعذاع. آنکه اسرار خود یا دیگران را عادتاً بازگوید. که سخن نگاه ندارد. که راز نگاهدار نباشد. (یادداشت مؤلف) ، که یاوه بسیارگوید. (یادداشت مؤلف) ، که دشنام بسیار دهد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دهن دریده شود
لغت نامه دهخدا
آنکه اسرار خود یا دیگران را عادتاً باز گوید، راز نگه دار نباشد، یاوه بسیار گوید، سخن نگاه ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهان زد
تصویر دهان زد
شایعه
فرهنگ واژه فارسی سره